بروس تان
انیشتین: «من به خدای اسپینوزا باور دارم، خدایی که خود را در هماهنگی منظم آنچه وجود دارد آشکار می کند نه آن خدایی که نگران سرنوشت و اعمال انسان ها است».
مهم ترین ایده این متن آن است که تعداد زیادی باور دینی مهم وجود دارد که به نظر ناسازگار با آینده پژوهی می رسد و لذا موانعی بر سر آینده نگاری هستند و از قضا این موانع با هم جمع شده اند تا موجودیت فضای فعلی ما را تهدید کنند.
تعریف دین در این فضا: «بعدی از وجود انسانی که با هنجارهای مقدس درگیر شده است». تفسیر آن نیز شامل باورها، ارزشها و جهان بینی هایی است که افراد آن را مقدس شمرده و به آن ایمان دارند و نیازهای معنوی افراد را ارضا می کند. در این متن بر روی وجوه مشترک باورهای دینی تأکید شده است.
تعریف مرکزی من از آینده پژوهی متکی بر این دو اصل است:
- انسانها اراده آزاد دارند؛
- آینده از پیش تعیین شده نیست.
من معتقدم که آینده پژوهی دست و پای انسان هوشمند و همچنین نسل ما را با مسئولیت های جهانی نسبت به زندگی در زمین در تمامی دوران ها و مکان ها، میبندد. معتقدم که ما و نسل ما توانایی فراهم کردن این مسئولیت ها را داریم در حالی که آینده پژوهان ممکن است که مرتباً به عنوان نجات دهنده ای از عذاب و سختی نشان داده شوند، اما آنها معمولاً ایمان دارند که تمامی مسائل حل خواهند شد و لذا آینده پژوهی واقعاً یک دید خوشبین دارد نه بدبین.
با این دیدگاه به نظر می رسد که آینده پژوهی حداقل با چهار جهان بینی دینی تعارض دارد: تقدیرگرایی، سرنوشت گرایی، الهام گرایی، باور به زندگی بعد از مرگ.
مثلاً بر اساس تقدیرگرایی هر چه در روی زمین روی می دهد خواست خداوند است. سرنوشت هر کس، خوب یا بد، از پیش از سوی خداوند تعیین شده است.
سرنوشت گرایان به خداوندی باور دارند که غیرشخصی است و از امورات انسانی جدا شده است. به خاطر عیوب ذاتیمان، ما سرانجام در هر تلاشی ممکنی شکست میخورد و برای نجات در آینده دور شکست خواهیم خورد، لذا چرا تلاش کنیم؟ این نگاه بدبینانه در مقابل آینده پژوهی خوشبینانه قرار دارد.
الهام گرایی به خدای داور معتقد است که آماده است که برای انتقام گیری، زمین را ویران سازد. در روز قیامت، اراده خوب نجات می یابد و اراده بد دچار عذاب ابدی می شود. نکته مهم این است که روز داوری، روزی بعد از این زمین نیست. تنها آینده، در قلمروی دیگری است (بهشت، جهنم). اگر کسی معتقد باشد که پایان، نزدیک است، برنامه ریزی برای وجود مستمر زندگی بر روی زمین در بهترین حالت بیهوده است و حتی می تواند به عنوان سخنی کفرآمیز تفسیر شود.
جهان بینی آینده پژوه اهمیت زیادی به حفظ زندگی در این قلمرو می دهد. باور به زندگی بعد از مرگ، چه در بهشت و چه در جهنم، مانعی برای رفتار آینده پژوهانه است در صورتی که این باور اهمیت کیفیت زندگی در واقعیت فعلی را کم کند و یا اهمیت زندگی بر روی زمین با هم را تنها به عنوان «باری بر دوش» تلقی نماید. از جنبه مثبت، بسیاری از دین ها معتقدند که تنها رفتار «خوب» در این جهان واقعی می تواند یک روح را به سوی زندگی بهتر سوق دهد البته چنین رفتاری نیاز به رویکرد آینده پژوهانه ندارد!
باورهای زیاد دیگری نیز درباره خداوند وجود دارد که با آینده پژوهی ناسازگار به نظر می رسد: خداوند دارای قدرت، خیر و علم بی نهایت و مطلق است و جاودانه است. من بحث می کنم که زندگی زمینی به خودی خود باید ویژگیهایی خدایی داشته باشد تا در آینده دور بتواند زنده بماند. بعد از ده ها سال تلاش علمی و پیشرفت در محاسبات، سطح دانش ما درباره هر جنبهای از هر جزء ماده، هر بخشی از جهان و هر فرآیند فیزیکی، بسیار عمیق شده حتی مانند خداوند در طبیعت! با این علم مطلق ما به قدرت مطلق می رسیم. پیشرفت های تکنولوژیکی در آینده منجر به غلبه بر چالشهای زیاد زندگی میشود تا ما از زنده مانده برای مدت طولانی مطمئن شویم. ما میتوانیم اشکال دیگری از زندگی را در سیارات دیگر خلق کنیم و کاری خداگونه انجام دهیم. تلاش های ما برای کنترل کردن آینده برای آنکه مطمئن شویم که برای مدت طولانی زنده می مانیم در زمین، ضرورتاً به معنای آن است که زندگی زمینی باید مسئولیت پذیری های کاملاً خیرخواه را بپذیرد.
دست نیافتنی ترین ویژگی خداوند برای آینده پژوهی، جاودانگی است. آینده پژوهی جهانبینی «هرگز از مرگ حرف نزن» دارد و به همیشه بودن فکر میکند.
این نگاه به آینده که به دنبال ویژگیهای خدا است برای بسیاری از مرد دیندار متناقض به نظر می رسد. از نظر دینداران باید از وجود علم و تکنولوژی شرمسار باشیم که انسان را به این ویژگی های خدایی رسوخ می دهد.
با برشمردن این تعارضات میان دین و آینده پژوهی این سوال پیش می آید که آیا دین می تواند آینده محور باشد؟ به نظر من پاسخ این سوال «آری» است. به شرط آنکه:
- خدا را همچنان خیرخواه بدانیم اما او را در امورات زندگی انسان فعال و دخیل نداریم. خدا همیشه رمزآلود خواهد ماند.
- زندگی زمینی باید همیشه قدردان زندگی خود باشد. ما همیشه باید نسبت به معجزه زندگی فروتن باشیم و به هم محبت بورزیم. از مرگ غیرمنتظره اجتناب کنیم. خدا در بین ماست. این گونه معنویت و آینده پژوهی تعارضی نمییابند.
- مردم نیاز دارند که احساس خاصی داشته باشند. با فراهم آوردن مسئولیت پذیری های جهانی برای هر کس، او می تواند از خلال مشارکت ها و پیوند با زندگی تمام افراد در تمام زمانها این احساس خاص را داشته باشند.
- مردم می توانند هنوز «ایمان» داشته باشند.
- من به ظرفیت ارتقای ادیان متفاوت برای سازگاری با آینده پژوهی باور دارم.
Tonn, Bruce,